یک نجار مسن به کارفرمایش گفت: میخواهد بازنشسته شود تا برای خود خانه ای بسازد ودر کنار همسر وخانواده اش دوران پیری را به خوشی سپری کند. کارفرما که دید کارگر خوبی را از دست می دهد ناراحت شد واز وی خواست تا برای آخرین بار برایش خانه ای از چوب بسازد . مرد نجار پذیرفت اما با بی رغبتی شروع به ساخت خانه کرد واز وسائل و چوب نا مرغوب در ساخت آن استفاده نمود . روزها گذشت وسرانجام کار ساخت خانه تمام شد. با خوشحالی نزد کار فرما ی خود آمد و اطلاع داد که کار ساخت خانه تمام شد . در همین هنگام که کلید خانه را به کار فرما داد کارفرما کلید را به وی باز گرداند و گفت : در تمام این سالها میخواستم از زحمات تو تشکر کنم . و اکنون با هدیه دادن این خانه به تو این کار را میکنم . پیرمرد هاج و واج مانده و به عملکرد خود نگاه می کرد و با خود می گفت : اگر میدانستم این خانه برای خودم است آن را زیبا و با وسائل بهتری می ساختم .
مواظب باشید !!!....... آنچه می سازید خانه ی فردای شماست!