من شهریور 1365برای ادامه تحصیل اومدم یزد تودبیرستان شیخ محمد حسن واعظی ثبت نام کردم مدرسه با اینکه خیلی قدیمی هم نبود همچین مهندسی هم ساخته نشده بود ماننداکثر سازه های قدیم یزد درون یه چاله ی خیلی بزرگ واقع شده به گونه ای که طبقه ی سوم مدرسه هم سطح کوچه ی مجاور بود. من باتفاق دیگر هم کلاسیام از مهر ماه 1365 تا خرداد ماه 1370 تو اون مدرسه بودیم هر چند تک وتوکی از بچه ها بدلیل نقل وانتقال از محله ای به محله ی دیگه کم و زیاد می شدن ولی عموما از اول تا آخر ثابت بودن .
مدرسه ی ما تو خیابون سلمان فارسی پشت بیمارستان گودرز ته یه گودی قرار داشت و بدلیل نداشتن زمین بازی تو مدرسه زنگ ورزش که می شد از کوچه پس کوچه های قدیمی یزد می رفتیم تو خیابون مهدی تو باشگاه قدس بازی می کردیم البته بیشتر زمان رو تو راه تلف می کردیم چون بیشترمون وسیله نداشتیم مجبور بودیم برا زودتر رسیدن از فن زنگ بزن در رو استفاده کنیم .
یا روزایی که آزمایشگاه داشتیم وباید می رفتیم آزمایشگاه مرکزی تو خیابون ایرانشهر بازم همین اوضاع بود .
البته اتوبوس هم می تونستیم سوار شیم هم اینجا هم رفتن خونه از خیابون سلمان قیمت بلیط اون فقط پنج ریال بود اما ما شیطنت می کردیم و بیشتر وقتا بلیط نمیدادیم چون تو یزد اوایل بر خلاف سایر شهرا زنها از در جلو اتوبوس سوار می شدن مردا از در عقب اتوبوس فرار کردن خیلی راحت بود خدا کنه شهرداری از تقصیرمون بگذره و گرنه تو اون دنیا باید ترازو دیجیتال بیارن ببینیم کدوما بیشتر حق دیگری رو ضایع کردیم .
هم کلاسیا اگه خوندین توبخش نظرات شماره یا آدرس بدین لطفا
درب مدرسه عاقبت خیری خانی من حسینی پور
دفتردار آقای نسیم سبحان ومعلم قرآن آقای نتیجه العلما دوستانم خانی و عاقبت خیری
جمع دوستان و آقای مدرسی مدیر و معلم ورزش متاسفانه اسم ایشون یادم نیست
شرافت حیدر زاده خودم حسینی پور عاقبت خیری خانی شاهی میدان مجاهدین
عاقبت خیری حسینی پور شرافت خانی ومن آزمایشگاه مرکزی
جمع بچه ها در کنار دبیر محبوب زیست شناسی آقای محمود شهری
دبیر زیست و مدیر مدرسه آقایان شهری و مدرسی
از چپ آقای حایری دبیر ادبیات- مدرسی مدیر -یادم نمیاد-نسیم سبحان معاون -ناظم اسمشون یادم نیست - ونفر آخرم یادم نمیاد
پارکینگ دوچرخه های مدرسه