کولی رو گفتن خوش اومد تربه اش رو کشید پیش اومد کنایه از افراد پر رویی است که اگر تعارفشان کنی میخواهند ازت سواری بگیرن
سیخ تو چشم آدم نمی زنه کنایه از کسی است که هیچ کاری انجام نمی دهد
اوو(آب) می آد ازروغن چربتر منظور از گرفتاری های پشت هم و مشکلات بزرگتر از قبلی است
کک دوید پشه دوید نوبت گاگلون (نوعی سوسک) رسید کنایه از عرض اندام نمودن افراد ضعیف و ناتوان است
میش بد او(آب) ته جابیه(آبشخور) جاشه کنایه از افرادی است که در انتخاب زیاد وسواس دارن نهایتا مجبور به انتخاب بد تری هستند
هیچ وقت دنبال بز دنبه ندیدیم کنایه از افرادی است که ازشون خیری به دیگران نمی رسه
تربه را رو سر خر می گذارن نه دم خر کنایه از احترام گذاشتن و ارزش قائل بودن برای کسی است
خر مردم رو یه وری سوار می شن کنایه از مال امانتی است که نباید احساس مالکیت داشته باشی هر آن آماده برگرداندن باشی
بارون بهار سر خر خیسه دم خر خشک کنایه از رگباری و مقطعی بودن بارانهای بهاریست
همسایه بد یه نون قرضی دواشه کنایه از آدمای بد عهد وبد اخلاقه که با یک معامله کوچک شناخته شده و طرد می شوند
تر(فتق) همه تره تر ما زمین دره کنایه از این است که یک رفتار بد را همه کس دارند عیبی نیست ولی از ما سر بزند خیلی سرزنش می شویم
مرده را زیادی سنگین برداری کفن نجس میکنه کنایه از احترام زیاد و بی جا به بعضی افراد است که موجب غرور و خودشیفتگی انها می شود
نون جو را اوو(آب) بکش منت دوغ گوو(گاو) نکش کنایه از اینکه انسان به داشته های اندک خود قناعت کرده منت دیگران را نمی کشد
به گربه گفتن :شاشت برا دوایی خوبه شاشید خاک کرد روش کنایه از افرادی که حاضر نیستند هیچ خیری به دیگران برسانند
خر موشه (چموش) به مرگ خود وضرر صاحبش راضیه کنایه از افرادیست که برای شر رساندن به دیگران از اینکه خود به شر بزرگتری گرفتار شوند ابایی ندارند
از آتیش خاکستر عمل می آد کنایه از آدمای بزرگیست که فرزندانشون هرگز جایگاه اونا رو پر نمی کنند
خردجال راه انداختن کنایه از افرادیست که یک عده رو دنبال خودشون راه میندازن بدون هدف و برنامه پی کاری بیهوده هستند
سر شو(شب) خو(خواب) دم صبح مرگ نوعی نفرین است طلب مرگ کردن برای کسی
میوه خرما پای درختش می افته کنایه از فرزندیست که خوی و خصلت از والدین ارث برده است
آش جو همه جا روطعنه به کسانی است که هر جا بروی اونجا هستن
خری که باسر توطویله نرفت با دم میکننش تو طویله کنایه از افرادیست که با حرف حساب راه نمی آیند باید خفتشون کنی و به زور راهشون ببری
همه کارش آراسته کله کاردش بی دسته کنایه از کسی که هیچ یک از وظایفش را انجام نداده اونوقت پی گیر کاری میشه که هیچ ارزشی نداره
سگ قافله باش کوچک قافله نباش کنایه از این که تویه جمع کوچکتر که باشی کارای پادویی رو میندازن گردنت اونقدر که آرزو کنی سگ باشی و فرمان نبری
برس به نردبون بعد بشاش به ریش مردمون کنایه از افرادیست که هنوز به مقامی نرسیدن دارن از اون موضع در مورد دیگران تصمیم میگیرن
به چغوت (گنجشک) گقتند:تخمت کوچیکه گفت :تا همین رو گذاشتم خون از چشمم اومد کنایه از اینکه هر کس به اندازه توانایی خودش کار انجام میدهد
زمین دو بیله کندن کنایه از کار بسیار دشوار انجام دادن است . مگه زمین دوبیله کندی ؟طعنه به کسی است که علی رغم تنبلی ادعای خستگی دارد
کهره ای (بزغاله) که دم صبح قراره گرگ ببره بهتر سر شب ببره تا چوپان هم خواب راحتی بکنه .کنایه از اتفاق شومی است که حتما به وقوع می پیوندد پس بهتر که زودتر اتفاق بیفته آدم خواب آشفته نبیند
بز گریم از گله دریم طعنه ای است از زبان کسانی که مورد بی مهری قرارگرفتن و تو مراسمی دعوت نشدن
فعلا گوو(گاو) رو خرمن فلانی هست کنایه از اینکه فعلا تو یه جمع صحبت فلانی رو کشیدن وسط و دارن غیبتش رو میکنن
برزگری که زن بشه انسباش(دستمزدش) به ... من میشه کنایه از اینست وقتی کار سخت و مردانه ای رو به زن بسپاری بازده کارش تقریبا صفر خواهد بود
گوشت ونازه (ناخن) رو نمیشه از هم جدا کرد کنایه از بستگان نزدیک است که هر چند اعمال غیر متعارف ازشون سر بزنه نمیشه طردشون کرد
دونو (گندم برشته) نونو نمیشه یعنی آجیل و تنقلات هیچ وقت جای وعده های غذایی رو پر نمیکنه باید فکر غذا بود
MORRE-مره کشیده طعنه به کسانیست که ادعای گرسنگی شدید دارن انگارچند وقته چیزی نخوردن
خاک تو... مورچه کردن کنایه از انجام کارای بی ثمر و علاف نمودن خویش است
حرفتو کجاشنیدی ؟ جایی که حرف مردم و شنیدی.یعنی آگاه باش همان کسی حرف دیگران را برات آورد حرف تو رو هم می بره
راه به رفیق خوشه کنایه از تشویق وتمجید از دیگران برای هم سفر شدن
کره خر دشتبون کنایه از کسی است که در یک مجموعه بدلیل نسبت فامیلی با مدیر یاشخص اول مجموعه مجاز به انجام هر کاری هست
(آقازاده) همانند کره خر دشتبان که توی مزرعه توحاصل هرکسی رفت. رفت
سگ واق واق میکنه ولی قافله رد میشه میره کنایه از اینکه پاسخ انسانهای فرومایه کم محلی است
سنگ پشت کن بچه پشت نکن کنایه از اینکه بچه اینقدر وول می خوره و غر میزنه و رواعصابه که اگه سنگ سنگین بقل کنی راحت تری
او(آب) بشی کجا رو میبری؟ آتیش بشی کجا رو می سوزونی؟در مقام تحقیر کنایه به افراد بی کفایت و بی عرضه ای است که هیچ کاری ازشون ساخته نیست
از نو بیارین مرده رو یادش اومده گریه رو کنایه از افرادی که پس از گذشت زمان زیادی از یک ماجرا دوباره موضوع رو وسط می کشن وحالا یا گلایه دارند یا شاکی می شوند یا ...
دوستی به زور نمیشه مهمون به چوب و کتک .در مورد افرادی به کار میره که بر خلاف دعوت به مجلس یا برنامه ای اهمیت نداده و همراهی نمی کنن
خر را عروسی نمی برن نقل ونباتش بدن می برن بارش کنن . کنایه از کسی است که به مجلسی دعوت شده باشد که بالاتر از شان و منزلت وی باشد
مروارید لای جل کهنه کنایه ا زانسانهای با اصل ونسب ومتشخص در پوشش ساده و هم طراز و حتی پایین تر از بقیه مردم است
خدا کنه یتیم سر خود نشه بیوه ولگرد کنایه از افرادی است که بدلیل فوت مرد خانه و نداشتن ضعیم و سرپرست به سمت وسوی خلاف ولاابالی گری کشیده می شوند
به سگ میگه بگیر به گرگ میگه بدو کنایه از انسانهای خیانت کاریست که گاهی به دشمن خط میدهند
به بید میزنن چنار بلرزه همون مثل معروف در بزن دیوار تو بشنو
دست چربی داری بمال رو سر خودت کنایه از افرادیست که ادعای کمک کردن دارند در حالی که اگه اهل کمک کردن بودند تو بستگان یا نزدیکان خودشون آدم مستحق فراوون هست
همه جا روشن پشت در تاریک
کنایه از افرادیست که انتظار هیچ کاری ازشون نیست یعنی اهل اون کاری که ازشون انتظار داری نیستن
همه چی داشت خوب پیش میرفت!!!
یهو بزرگ شدیم...
برای بهتر دیدن عکسها روی آنها کلیک کنید
اولین عکس بنده در اولین مسافرتم زمستان 1355 همراه پدر بزرگوارم اسفندیار مشهد مقدس
از سمت راست:غلامحسین نجارزاده و دخترخانومشون که به رحمت خدا رفتن حبیب ا... گلسرخی-روحانی وقت محله کافی-مرحوم مراد نخعی-رئیس پاسگاه وقت داداللهی-حاج رضا کریمی- رضا رضایی نسب
از سمت راست مرحوم رمضان پورجعفری-ناشناس-مرحومان مرادقلی منگلی و میرزا عیسی اکبریان وآقای عباس کافی
تصویر زیر جلوی مدرسه ی شهید رضایی نسب گرفته شده و در پشت صحنه دور نمایی از مزارع احمدآباد – شمس آباد- قاضی آباد و معصوم آباد دیده میشود بدون هیچ ساخت وسازی و یک کامیون که دقیقا در محل امروزی کافه نجارزاده روی جاده میباشد
صاحبان عکس جمعی از معلمان وقت مدرسه می باشند به همراه جانباز جنگ تحمیلی مرحوم خدایاری نشسته چپ و آقای محمد شکاری نشسته راست
این دو عکس از وبلاگ شهید علی رضایی نسب کپی گردیده که اولی مربوط به راهپیمایی 22 بهمن سالهای اول انقلاب و دومی عکس شهید در جمع دوستانشان میباشد ایستاده نفر سوم از چپ اطلاعات بیشتر در مورد شهید در وبلاگ به همین نام : شهید علی رضایی نسب
وحیدنخعی فرزند رحمت ا...
تصویر زیر کاملاشناسایی نشداگه میشناسید معرفی کنیدلطفا
ایستاده از راست: آقایان قاسم رفیعی ف سلیمان - ؟ - محمد رضا بیگی ف عباس - مرحوم محمد نخعی ف امیر - ? - ? - نادر رفیعی ف ناصر
ردیف جلو از چپ :آقایان عین ا... منگلی - محمد نوری ف رضا- علی طاهر نژاد ف ید ا... -
ردیف جلو از راست :آقایان حجت الاسلام کاظم طاهر نژاد ف رضا -غلام رضاطاهرنِِِژاد ف عوض اسدا... - علی طالبی ف حسن- ؟ احمدنجارزاده ف غلامحسین
ردیف دوم از چپ:آقایان دکتر جعفر طاهرنژاد ف قنبر- عباس سالاری ف رضا
از راست:آقایان احمد رفیعی - محمد نور - میرهادی اوزی نژاد-؟
سید جواد سجادی نسب
ایستاده از راست محمد سالاری - خودم - محمد پور جعفری - مرتضی حدادی
نشسته از راست رضا رضایی - ؟ - محمد سالاری
از راست کاظم پور شمسیان - محمد پور جعفری -محمد شمسی نیا
ازراست قاسم سالاری- مرحوم حسین حاجی احمد سالاری - عباس سالاری
علی میرزا علی اکبر وجدانی
مجید نخعی
عبدالحمید نخعی
مرحوم رحمت ا... رمضان نخعی
عباس شکاری- حاج مراد اسفندیاری
از راست: مرحوم عباس پورجعفری-سید جواد سجادی حاج داوود نخعی مرحوم یوسف نخعی پدرم اسفندیار و خودم
از راست سید جواد سجادی نسب مرحوم مرتضی شکاری پدر بزرگوارم اسفندیار
کربلایی حاجی شکاری
گلزار شهدا جوزم
صحنه ای از هیات زنجیر زنی عزاداران حسینی جوزم
مرحوم پرویز طاهر نژاد لباس قرمز
آقا امیر آقا و مرحوم مهدی فتحی
از راست مرتضی دهقان -عباس منگلی نسب - نوری -حاجی چراغعلی-جلو عباس کاظمی
ایستاده راست مرتضی دهقان
از چپ حاجی چراغعلی -مرتضی دهقان
غلامرضاحسینزاده و فرزندان
کربلایی محمد دهقان راوی ماجرای غارت وجنایت پلیس جنوب انگلیسی درجوزم پس از جنگ جهانی اول (یاد داشت جوزم در برهه ای از تاریخ)
مرحوم حاج علی حسین منگلی زاده( دشتبان)
مرحوم محمد رضا قاسمی
اصغر شکاری (علیرضا)
مرحوم عبدا... کاظمی (حسین کاظم)
محمد منگلی (عید مند)
رستم زریبندویی
علی وجدانی (میرزا علی اکبر)
مرحوم رضا قلی طاهر نژاد (خسرو)
عباس دهستانی پشتکنی
AATISHGOORI- آتیش گوری = ناسزا گفتن به مرده
AAJILL- آجیل= آژیر
EHSHOOM- احشوم = احشام - دامها- همان ییلاق رفتن به منظور چرانیدن دامها و جمع آوری لبنیات از آنها در فصل بهار
AADERESHK-آدرشک = چندش آور
AADOOR-آدور = خار
ARTE-ارته خوردن = تلو تلو خوردن
ARRE DAS-اره داس = داس کوچک دندانه دار برای بریدن علف
OSSAGH-اساق = حیوان نازا ( حامله نشده)
ESPAR- اسبار = دوغ جوشیده شده که در مشک بریزند و ادویه جات خاص به آن بیافزایند
ESPES- اسپس = علف اسپرس بسیار شبیه به یونجه
AASTINOO- آستینو = پارچه مخصوص که هنگام کار کردن با تنور و آتش دور دست می پیچند تا دست نسوزد
ESALKH- اسلخ = استخر آب
ESENESH– اسنش = بوته های خاری که در مسیرهای آب در زمینهای کشاورزی با شیب خیلی تند فرار می دادند به منظور جلو گیری از شتاب حرکت آب و فرسایش و تخریب زمین به تناسب شیب زمین فاصله هر اسنش از دیگری کمتر یا بیشتر می شد
AASMOON GODARI- آسمون گداری منتهی علیه مسیر سر بالایی که بعد از آن فقط اسمان پیداست
ESSI – اسی = ابزاری ساده از جنس چوب برای نخ ریسی از پشم یا موی حیوانات
ESHTOW- اشتو = عجله
AASH E DAR E AGHOL- آش در آغل = آشی که پس از دوشیدن اولین شیر از گله دم درب آغل گوسفندا می پختن و از همون شیر می ریختن توش
EESHKELOO - اشکلو = چوبی به طول تقریبی خودکار و قطر دو یا سه برابر برای متصل کردن خوره ها به هم و بستن بار کامل
ESHNOOM- اشنوم یا اشلوم = پودری خوشبو مانند سدر و کافور که بر مرده می ریختند. برای شستشوی لباس نیز استفاده میشد این ماده از برگ گیاه اشنان تهیه می شد
ASHIRE- اشیره = زاد آوری پشت سر هم و شیر به شیر
AFTOW KOOROW- افتو کورو = غروب آفتاب
AFTOWE-افتووه = آفتابه
ELLADE – الاده = از روی عمد
ALOW - الو گرفتن = شعله ور شدن آتش
AALIZ- آلیز = جفتک پرانی حیوان
ENSEBA- انسبا = دستمزد کشاورز معادل با یک پنجم محصول برداشت شده
OWW- او = آب
OWW TOWWE- او تووه = بستن طناب به یک پایه ثابت ویک پایه متحرک مانند دار قالی رد نمودن یک قطعه چوب از بین طناب وپیچاندن آن به منظور سفت نمودن دار قالی وامثال آن
OWCHIN- اوچین = چهار شاخی از جنس چوب تعداد شاخهای بیشتر تا هفت عدد که به طرز ماهرانه ای با نخی از جنس روده حیوانات در کنار هم بسته می شد
OWW DELEGHOW-اودلقوو = آبکی و شل میوه های زیادرس شده و پلاسیده
OW SAR- اوسار = افسار
OWGARMOW- اوگرمو = اشکنه (یک نوع غذای محلی)
OLANG- اولنگ = چمن زاری که در محل های پر اب و خیس بوجود می آید
OOWAKH- اووخ = آن وقت
EWORDE- اوورده = شاخه های درخت(معمولا درخت گز) که روی هرسم ها ریخته می شد برای پوشش سقف
AHN KHEZHDAR- آهن خژدار = گاو آهن
AYYARE- ایاره = النگو
BABOO- بابو = پدر بزرگ
BAD BADOO- بادبادو = بادکنک
BADIYE- بادیه = کاسه
BARBOLOOSH- باربلوش = شاخ وبرگ درختان
BAROON SHELAKHTE-بارون شلخته = باران رگباری و پر ضرب
BARIJ- باریج = خورجین راسته ای برای حمل بار بر چهارپایان
BAGH BAND- باغ بند = ابزاری برای کشیدن جوی و پشته در زمین های کشاورزی
BAFE- بافه گندم = دسته ی بزرگی از گندم های درو شده
BETTIR- بتیر = فعل امر به خوردن همراه با توهین = زهر مار کن
BECHEGHAR- بچقار = بفشار – ابگیری کردن لباس
BARJIN-برجین = خرمن کوب قدیمی که به چهارپایان بسته می شد
BARK- برک = خرمن کوچک و موقتی غلات که به صورت دایره وسط زمین جمع می شد خوشه ها وسط قرار می گرفت تا توسط حیوانات خورده نشود
BARGAH- برگاه = محل تعویض مسیر آب در زمین های کشاورزی
BAST- بست زمین = دیواره سنگی که در زمینهای شیبدار درست می کردند برای صاف کردن زمین کشاورزی
BASH- بش = دیم
BASHN- بشن = سر وبدن
BOLOOZE- بلوزه = حیوان دست آموز
BOLEAT- بلیت = آدم خیلی ساده
BON KHOON- بن خون = انتها - ته یک راهرو مثل قنات
BON KOTY- بن کتی = ته تغاری
BOOKAN- بوکن = سازه های دست کند جهت نگهداری دام و علوفه
BIDE- بیده = علف اسپرس خشک شده
PAPETY- پاپتی = پا برهنه
PATOWVE- پاتووه = پارچه ای که دور ماهیچه ها و ساق پا می بستند
PATTAL- پتال کردن- = هرس کردن
PATTEH _پته =گوشه _پته روسری گوشه روسری
PECHAL- پچل = کثیف
pekhal- پخل = برگ وباقیمانده ساقه گیاهان علفی مثل گندم وجو که پس از درو کردن محصول در زمین به جا میماند
PARPEROO- پرپرو = پروانه
PORDA- پردا = سر ریز آب کشاورزی که از ته زمین پس از آبیاری سر میرود
PORKESHI- پرکشی کردن = چند قدم عقب رفتن برای دور بر داشتن هنگام پریدن یا تنه زدن به چیزی
PARKI- پرکی = نصفی
PARNAKI- پرناکی = آماده پرواز شدن جوجه پرنده
PEZGOO- پزگو = جوش ریز عفونی
PESS- پس = حبوبات برشته آرد شده مخلوط با شکر
PALMASIDAN- پلماسیدن = پسودن و لمس کردن –معاینه کردن بدن بیمار توسط پزشک
PENJEROO- پنجرو = نیشگون
POOLOOSHOONDAN- پولوشوندن = سوزاندن پشم و مو( کله گوسفند)
PIT- پیت = ظرف پلاستیکی بیست لیتری جهت حمل آب
PIRENGOO- پیرنگو = پژمرده
PISH GAH- پیشگاه = خروجی - بالکن
pilash pilash- پیلاش پیلاش شد = خورد و خاکشیر شد
PEYVAL- پیوال = محل خواباندن گله گوسفند
TA- تای زمین = پشته های خاکی که به منظور هدایت آب در زمین کشاورزی یا تعیین مرز بین دو قطعه زمین کشیده می شود
TEKHAR- تخار = کمترین علامت حیاتی
TOKH TOKHOO- تختخو = قلقلک
TORBE- تربه = کوله ای مربع شکل با دوبند
TERSIDE – ترسیده = پاره شدن نخ یا پارچه در اثر ضربه خوردن بین دو قطعه سخت مثل سنگ
TAAVAR- تعوار = سر و صدای خیلی خیلی کم
TEGHAAR- تغار کاسه بزرگ سفالی
TEGHAR- تغر = تگرگ
TOLOM- تلوم زدن = به تلاطم آوردن ماست برای جداسازی کره از آن بوسیله یک ابزار پره دار چوبی (پره تلوم)
TOMBOON- تمبون = زیر شلواری
TOMBID- تمبید = خراب شد (ساختمان)
TILE- تیله دادن = هل دادن
JABIYE- جابیه = آبشخور حیوانات
JAZ- جاز = درمنه (گیاه بوته ای که در قدیم هیزم اجاق مردم بود)
jal-e-jevoon- جال جوون = جوان برومند و قبراق
JERRETEYN- جرتین = همان جریدتین است دوتیکه چوب تر به طول تقریبی سی سانتیمتر که آیاتی از قرآن را بر آن نوشته زیر بازوهای میت قرار میدادند بسیار هم سفارش شده است
JEZZOOK- جزوک = جوجه تیغی
JEGHELE- جغله = نوجوان زبل
JAFNE- جفنه = گیاه بوته ای شبیه جاز
JEGH- جق = یوغ (ابزاری که بر گردن چهار پایان می نهادند)
JALLAB- جلاب = دسته ی کوچک گوسفندان
JEL GOWY- جل گووی = زیر اندازی شبیه گلیم که تار و پودش از باریکه های پارچه می باشد
JALLE- جله = پشکل گوسفند
JEMAL- جمل = دوقلو
JOOWAL- جوال = کیسه ی بزرگ برای نگهداری وحمل آرد و گندم وغیره
JOOGH- جوق = جوی آب
JOOGHAN- جوقن = هاون
JIGHOO- جیغو کردن = تخمه شکستن و خوردن
CHAR CHELENG- چارچلنگ = چهار دست وپا
CHAGHID- چاقید = به زرنگی رو هوا گرفت
CHAVOOSHI- چاووشی خواندن = مدیحه ومرثیه سرایی قبل از سفر های زیارتی کاروانها از قبیل مشهد مقدس و کربلا و غیره
CHOBOSH- چبش = بزغاله نر یکساله
CHEPEKI- چپکی = وارونه
CHET PETOO - چت پتو کردن = در گوشی صحبت کردن
CHARKHOO- چرخو= ابزاری که حول یک محور میله ای که در زمین فرو می کردند می چرخید برای کلاف کردن نخ ها
CHARKHE- چرخه = بوته ای که شاخه های در هم تنیده آن به شکل توپ در آمده پس از خشک شدن با هر وزش بادی این طرف و آن طرف می چر خد
CHERRID- چرید = به هم ریخت ( برای مواردی که اشیائی به صورت منظم دسته بندی بوده به هم بریزند)
CHEGHCHE- چغچه = نوعی گیاه بیابانی که تازه روییده آن قابل خوردن است
CHOGHOOT- چغوت = گنجشک
CHEGHARDAN- چقاردن = فشردن - آبگیری کردن
CHEGHAL- چقل دادن = پرتاب کردن
CHOKOL- چکل = تکه کوچک چوب
CHEKENE- چکنه = گله کوچک گوسفندان که از مشارکت موقتی چند نفر تشکیل می شود
CHELIK- چلیک = حلب بیست لیتری روغن مایع که برای نگهداری و محافظت غلات ریز دانه از آفت و موش به کار می رفت
CHAMMAL- چمال = پرس شده چنگ مال غذایی از ترکیب روغن حیوانی و نان تازه فتیر درست می شود
CHIL- چیل = سنگ چین راهنما که در کوهها درست می کنند
CHILE- چیله = هیزمهای خورده ریز
HENAR- حنار = گله بسیار تشنه
HOWLI- حولی = الاغ جوان که توانایی کامل حمل بار ندارد
HIAL- حیل = اندک – خیلی خیلی کم
KHORNASK- خرناسک = حنجره
KHERNE- خرنه = خیلی بزرگ
KHEZ KHEZOO- خزخزو = سرسره
KHEL- خل = آب بینی
KHELASHE- خلاشه = خار و خاشاک
KHELEME- خلمه = بره و بزغاله زیر یکساله
KHOLOOSH- خلوش = آدم ساده و خل
KHOORE- خوره = خورجین راسته وبزرگ
KHOW GIR- خوگیر = غافلگیر
KHIK- خیک = شکم انسان - مشک
DERAGHZID- درغزید = ازجا پرید
DEROWSHID- دروشید = لرزید - دروشیدن = لرزیدن معمولا در اثر سرما
DASSTAS- دستاس = آسیاب سنگی کوچک و دستی
DASSTARKHOON- دسترخون = دستمال و سفره از جنس پارچه
dashti- دشتی = اسفند -اسپند
DELOWZOON- دل اوزون = آویزون شدن از چیزی
DELEME- دلمه = نیمه بند و شل
DALLE- دله = قوطی از جنس فلز- حلب
DELE- دله = تخم مرغ بدون پوسته آهکی معمولا آخرین تخمی که مرغ می گذارد بدلیل کمبود کلسیم فقط یک پوسته نازک و شل دارد
DEME KORNOO- دمه کرنو = سوراخی در زیر تنوره کرنو که به منظور هوادهی و بهسوزی هیزمها تعبیه شده
DENGARE- دنگاره = مخلوطی از حبوبات پخته شده از قبیل نخود – خلر و خلال چغندر
DANGAZE- دنگازه = پر- مالامال
DOWRI- دوری = بشقاب
DOOGHICH- دوغیچ = باقیمانده کره پس از جداسازی روغن از آن (ترکیبی از آرد دوغهای مانده در کره روغن ودیگر ناخالصی های کره)
DOOL- دول = دلو – ابزار آبکشی از چاه
DOOLAKH- دولخ = گرد وغبار شدید
DOONOO- دونو = برشته شده غلات معمولا گندم
DEDE- ده ده = خواهر
RACHOONE- راچونه = راه پله
RESMOON- رسمون = ریسمان
REFOO- رفو = سکو هایی که در خانه های قدیمی می ساختند واشیائی را روی آن قرار می دادند
ROW BORDAN- رووبردن = اداره کردن – سر پرستی کردن
ROOFE- روفه = هیزم و خاشاک نرم
ROOME- رومه = تخم مرغی که برای جلب مرغهای تخم گذار داخل لانه مرغها میزارن تا مرغها پراکنده تخم گذاری نکنند
SAROO- سارو = تابه سنگی (سنگ صاف و نازکی که مثل تابه بر آتش گذاشته و روی آن نان فتیر می پزند)
SERJE- سرجه = سکویی از چوب و بوته چنزوک برای نگهداری مشک اسپار و غیره(در چادر های صحرایی)
SER CHENGOO- سرچنگو = چمباتمه زدن - سرپا
SARDAROO- سردرو = طاقی که جلوی خانه های قدیم می ساختند تا درب خانه از برخورد مستقیم باد و باران حفظ شود
SAFTOO- سفتو = سبد بافته شده از ترکه درخت بادام کوهی
SEFIL- سفیل = معطل و علاف شدن
SEKMET- سکمت = معجزه
SEMAREGH- سمارق = سماروق – قارچی که به طور طبیعی در بیابان می روید
SOOZNOO- سوزنو = سنجاقک
SEWOON- سوون = جوی آب که از بالای سر هر زمین می گذرد
SEOWWE BIDE- سووه بیده = علف اسپرس خشک شده و قالب داده شده
SOOAE- سوئه = رگه - نژاد
SETAK- سه تک = چمباتمه زدن سگ و گربه و... نشستن بر زمین با دستان ایستاده
SITGAH- سیتگاه = خطی از پشته خاک به صورت مورب در زمینهای شیبدار کشاورزی به منظور جمع آوری آب سرازیر شده از جوی و پشته های بالایی وهدایت آن به جوی و پشته های سطح پایینتر
SIKH- سیخ = تکه چوب کوچک به اندازه خلال دندان
SIKHOR- سیخور = خارپشت
SI SANG- سی سنگ = نصف چارک در حالی که چارک یک چهارم یک من تبریز(سه کیلو) است
SIFAL- سیفال = ساقه گندم و جو
SHARPOONDAN- شارپوندن = کسی را با عجله و دستوری دنبال کاری فرستادن
SHAPPOO- شپو = ابزاری که از به هم بستن و فشرده کردن شاخه درخت ارژن درست شده به منظور جلو گیری از سر رفتن شیر و دوغ در حال جوشاندن داخل آن فرو برده و بالا می کشند
SHAGHAZ- شقز = باسن
SHAGHAL- شقل = سنگریزه
SHEMAR- شمر= ترکه بزرگ
SHOW PAR- شوپر= خفاش
SHOW DAST- شودست = شب مانی چوپان و گله در بیابان
SHOOSHAL- شوشل = قندیل های یخی
SHOOM- شوم = شام
SHAHLIDE- شهلیده = فرسوده وکهنه شده
SHIRPELA- شیرپلا = پارچه نازک برای صاف کردن شیر و دیگر مایعات
SHIR E JAK- شیر جک = آغوز- شیر ابتدای زایمان حیوان
SOFE- صفه=ایوان
SELE- صله = همان جفت نوزاد حیوانات است که پس از زایمان دفع می شود
TALE- طاله = بوته – طاله خیار و هندونه = بوته خیار و هندونه
TALE MORDE- طاله مرده = خیاری که قبل از رسیدن بوته آن به هر دلیل خشک شده خیلی هم بی مزه است
ALA HADDE- علی حده = خارج از حد و مرز – فوق العاده
GHOTTOW- غوطوو = آبتنی کردن – غوطه ور در آب
GHOOL- غول = لجن سیاهی که ته جوی آب جمع شده و هر ساله لایروبی می شود که بسیارهم بد بو است
FERZ- فرز = زبل و زرنگ وسریع
FELLE- فلله = غذایی که با داغ کردن شیر و افزودن آرام آرام شیر آغوز به آن درست می شود
FIGHOO- فیقو = سوتکی که با پوست ترکه درخت بید درست می کردیم
GHABOO- قابو = کاسه معمولا از جنس روی
GHATOGH- قاتق = غذای حاضری که با اسپار درست میشود
GHASHEGHOO- قاشقو = نوزاد قورباغه
GHAL E ZANBOOR- قال زنبور = لانه زنبور
GHAZGHAN- قزغن=دیگ بزرگ
GHERROW- قرو برداشت = ترک خورد
GHOMASHOOROW-قماشورو = گربه شور کردن
GHOMEOW - قوموو= برکه کوچک - آب جمع شده در گودی های کوچک
GHEWODE- قوده = دسته کوچک کندم یا جو با ساقه
GHOODI- قودی = چکاوک
GHEOS- قوس = از ماههای تقویم قدیم مصادف با آبان ماه امروزی
GHAHVE SINI-قهوه سینی = سینی کوچک چهار گوش
KAKA- کاکا = برادر
KEPAR- کپر = خانه ی موقت تابستانی با دیواره گلی و سقفی از چوب و برگ درختان
KOP KARDAN- کپ کردن = ریختن – دم رو کردن
KOT E BOOM- کت بوم = سوراخی که در سقف تعبیه می شد و از آن علوفه و کاه را داخل انبار ها تخلیه می کردند
KOT POLE- کت پله = پلی که بر روی جوی آب در محل ورود و خروج مسیر آب به باغ یا حیاط خانه ای ساخته می شد
KOT KELIDOON- کت کلیدون = سوراخی در دیوار خانه ها در کنار در که از طزیق آن قفل و کولونهای چوبی (تجه) را باز و بست می کردند
KOTEKOO- کتکو = چوبی که با آن به لباسها هنگام شستشو ضربه می زدند تا چرک لباس سریعتر جدا شود
KOTTE- کته= اجاق فوری که با دو قطعه سنک ساخته میشود
KATTE- کته = گنده - بزرگ
KOCHE- کچه = لفظ بی ادبانه وتوهین آمیز برای دهان
KOCHE SAG- کچه سک = توله سگ
KODOMMBE- کدومبه = جمجمه
KERABE – کرابه = تخته ای که برای برپایی چادر زیر سقف قرار می گرفت در قسمت میانی آن گودی تعبیه شده تیرک سیاه چادر را در این گودی گذاشته و در زمین عمود می کردند
KORCH- کرچ = چروک
KORCHIDAN- کرچیدن = جویدن
KERESHK- کرشک = زمینی از جنس لایه های رسوبی ریز و درشت و مقاوم که حفاری در آن بسیار دشوار است
KERESH KARDAN- کرش کردن = به اندازه قابل توجه
KARKOO- کرکو = خربزه نارس
KORM- کرم= انبار غله
KOROOP- کروپ = لامپ کوچک چراغ قوه
KARRE BAD- کره باد = گردباد
KASHKALI- کشکالی = چیدن میوه های مانده بر درخت که هنگام برداشت دیده نشده یا بدلیل ارتفاع زیاد چیدن آن مشکل بوده است واز آن صرف نظر شده
KESHOW- کشو = تیر وکمان که یک دوشاخه چوبی و تیوب دوچرخه و یک تیکه همونه درست میکردیم
KOFT- کفت = لوپ - گونه
KOL- کل (کل هندونه) = نصف کردن میوه (نصف هندونه)
KELAK- کلاک = چوب قلاب دار برای پایین کشیدن شاخه های بالادست
KALPAK- کلپک = سوسمار کوچک
KELAKHNE- کلخنه = وسیله و ابزار خیلی داغون و خراب
Keloo -کلو شدن = خرد شدن خوشه های غلات هنگام جمع آوری خرمن بر اثر جابجایی ونادرست
KAL - کل ریختن = پاشیدن بذر هنگام کشت محصول
KAL- کل کلاغ = لانه – لانه کلاغ
KOLOMME- کلمه = بزرگ
KELOWCH- کلوچ = چانه
KOLOOKH- کلوخ = تکه های گل خشک شده
KOLOOKH KOOB- کلوخ کوب = ابزاری چوبی شبیه چماق که دشتبانها با آن کلوخها را له کرده زمین را نرم وآماده کشت می کردند
KOLOOKHI- کلوخی = تنور کوچکی که از روی هم چیدن کلوخها درست می شد درون آن آتش روشن می کردند تا کلوخها به شدت داغ شده سپس سیب زمینی را روی آتش ریخته کلوخهای داغ را روی آن کوبیده نرم میکردند پس از نیم ساعت سیبهای پخته را که به شدت خوشمزه بود بیرون می اوردند
KOLE- کله=کوتاه –کله بیل = بیل دسته کوتاه
KALLE MOLAGHOO- کله ملاغو = با کله ملغ زدن
KOLITE- کلیته = مقنعه
KOLIS KOLIS- کلیس کلیس = صدای سک کتک خورده
KOWM- کم= شکم
KOWMAYDOON- کمایدون = کماجدون – قابلمه رویی درب دار
KEMESHK – کمشک = چوبی به شکل رینگ چرخ ماشین در ابعاد خیلی کوچک برای بستن سوراخ مشک
KEMOO- کمو= الک
KENDER- کندر = ارتفاعات ایجاد شده در کناره های رود خانه بر اثر فرسایش بستر رود خانه بوسیله آب
KOOR SHOOM- کور شوم = شام نخورده
KOOZ- کوز = آغل کوچکی که بره های تازه بدنیا آمده را در آن نگه می دارند
KOOSHAN- کوشن = دامن و آغوش هنگام نشستن
KOOLAR- کولار = بزغاله ماده یکساله
KOOLE POSHTOO-کوله پشتو = خوردن غذای ترید شده مثل آبگوشت با دست در حالی که با هر لقمه یه لقمه نون خالی هم بگیری پششتش (دوبله کردن نان برای سریعتر سیر شدن)
KOMAR- کومار = دیر بدنیا آمده بعد از فصل خودش رسیده (هم برای میوه هم برای بچه حیوان کاربرد دارد)
KEWOR- کوور = گوسفند ماده دو ساله
KISH- کیش = کانال آبرسانی به مزرعه – کیش روفتن = لایروبی مسیر آب
GAZOOR- گازور = بز سفید با سر وگردن سیاه
GOJ- گج = لای چیزی با فشار و کمی جا
GODAR- گدار= گردنه - سربالایی در مسیر
GORDE- گرده = پهلو - کلیه
GERM- گرم = حلقه هایی از نخ خیلی محکم که بر خوره می بافند تا با بستن دو خوره کنار هم بار دولنگه درست شود
GORROM- گروم = سریع و پیاپی
GAL KHORDAN- گل خوردن= غلط زدن
GOL MOT- گل مت = مچاله
GELIM- گلیم = فرشی ساده که تار و پودش از نخ بوده و خیلی سفت می باشد
GOWMAR- گمار = نوبت و ترتیب
GOMMBE- گمبه = اتاقکهای کوچک با سقفهای ضربی برای اسکان موقت
GEOWR- گوور = گبر و ترسا
GOYZEBOON- گیزبون = پرس شده جمله گناه داره بی زبون (برای دلسوزی بکار می رود)
GISSE- گیسه = بزغاله ماده دو ساله
LARI- لاری شدن = سرمازدگی - یخ زدن
LECHAK- لچک = روسری
LARD- لرد = بیرون
LASHKEROO- لشکرو = جرقه کوچک آتش
laalow- لعلو= اصطلاحی است عاطفی برای میوه به منظور سرگرم کردن و فریب دادن بچه ها به کار می رود
LAGHEKI- لقکی = لختی بدون لباس
LOODAR- لودر = ولگرد
LOOR- لور = غذایی که از جوشاندن آب پنیر تهیه می شود
LOOSH- لوش = خزه وجلبکهای درون آب
LOOM -لوم = سگ ماده آماده جفت گیری
LIR- لیر = آب دهان
MAR MEGHELOO- مار مغلو = مارمولک
MARMOOROO- مارمورو = داس کوچک
MASHINOO- ماشینو = ماشین اسباب بازی
MAL E BADI- مال بادی = اصطلاحی برای حیوانات حلال گوشت (گاو و گوسفند)
MACHINOO- مچینو = جیرجیرک
MAHF-محف = گیج
MAHKAME- محکمه دکتر = مطب دکتر (قدیم به دکتر حکیم میگفتن مطب میشد محکمه)
MORRE – مره = نخ ضخیمی که از سوراخ مشک رد نموده دو طرفش را گره زده و سوراخهای ریز مسدود می شدند
MASKE- مسکه = کره حیوانی
MES MES- مس مس کردن = تنبلی کردن و خیلی خیلی آهسته کاری کردن
MASHKOOLE- مشکوله = مشک کوچک
MOGHOO – موغو = نوعی سبزی محلی
MOLAGH- ملاغ کردن = خوابیدن وغلط زدن حیوانات در خاک
MALI-ملی = پرس شده معلوم نیست
melit- ملیت = بره و بزغاله ای که مادرش را از دست داده
MAHR E DERAKHT- مهردرخت = شاخه درخت
MIZOON- میزون = از ماههای تقویم قدیم مقارن با مهر ماه کنونی
NAZE- نازه = ناخن
NESAGH- نسق = مدیریت باجذبه – این مزرعه نسق داره یعنی یک مدیریت باجذبه داره و هیچ کس جرات تعرض به اون رو نداره
NEM PESHE- نم پشه = اولین آبیاری محصول کشاورزی بعد از کشت
NOOT- نوط = اسکناس
VAKHI – وخی = برخیز – پاشو
VAR CHEZZID - ورچزیدن = فیتیله پیچ شدن لباسهای مستعمل وکهنه که از پارچه های در صد پلاستیک بالا و نا مرغوب تهیه شده
VAREDE - ورده کردن = رد کسی را گرفتن - دنبال کسی دویدن
VARZARB- ورضرب = به سرعت
VEROWZID- وروزید = غیب شد – ناگهان گم شد
VASHTI- وشتی = برداشتی
HADER- هادر بودن = مواظب بودن - نگهبانی دادن
HANEMID- هانمید = درست و حسابی
HARASM- هرسم = تیر چوبی های اصلی که در سقفهای چوبی به کار می رود
HEGELE- هگله = نهیبی برای دور کردن سگ
HAL – هل = هدر – هل رفتن آب = هدر رفتن آب – هل بردن مرغ = تخم گذاشتن مرغ خارج از لانه جایی نا معلوم
HALASHKOO- هلشکو = میوه نارس (چاغاله)
HAMMOONE- همونه = همیانه - کیسه هایی که از پوست حیوانات درست می کردند
HORBAZ-هورباز کردن = آبیاری نمودن زمینهای بایر کشاورزی که خیلی خشک شده اند به منظور خیساندن ونرم کردن خاک جهت سهولت در امر شخم زدن
HOWDASS- هودس = به زمین افتادن ناگهانی و محکم
Heow – هوو زدن = انتقال جریان هوای داغ به صورت همرفتی همچنین حرکت پروازی کلونیهای پرندگان ویا حشرات به صورت همزمان و خیلی شلوغ
HEVOR- هوور = سومین لایه سقفهای چوبی که با بوته جاز درست میشود روی آن را گل ریخته بام تکمیل می شود
YORT- یورت = آغل گوسفند